GHOR Profile

GHOR Profile این صفحه جهت معلومات مکان های و تصاویر تاریخی ولایت غور ایجاد گردیده است

غور سرزمین غرور آفرین تاریخینویسنده: شاه محمودمحمودقسمت سومولایت غور در صحنه افغانستان به منزله یک قلعه عظیم و برج آهنین...
09/06/2024

غور سرزمین غرور آفرین تاریخی
نویسنده: شاه محمودمحمود
قسمت سوم
ولایت غور در صحنه افغانستان به منزله یک قلعه عظیم و برج آهنین دست نارسی به شمار میرود. شهرهای تاریخی و معروف غور عبارت از این هاست: فیروزکوه ( یکی از پایتخت های مقتدر و مزین آسیا و دارای ابنیه و عمارات عالیه در قرن دوازده مسیحی بوده و هنوز محل وقوع و حفریات عملی نگریده ) بامیان ( یکی از شهر های مدنی آسیا و ظریف ترین پایتخت های افغانستان از قرن اول تا هفت و حتی سیزده مسیحی بوده و حالیآ خراب افتاده ) ، شهرک ( به شکل قریه یی موجود است و بعض محققین آن را در منزلهء پایتخت مشهور غور شناخته اند ) ، تولک ( شکل قریه دارد و تحقیقاتی در آن باب نشده ) ، آهنگران ( پایتخت آخرین پادشاه محلی غور در سمت علیای هریرود باقی است) ، قره باغ ( محاط به خرابه های است که مسکوکات منسوب به دوره اسکندر کبیر از آنجا پیدا میشود و به طوری که بار تولد میگوید، محتمل است که پایتخت قدیم ولایت غور باشد) ، کرمان ( واقع در هزاره جات حالیه که فرشته از آن دوره غزنوی نام برده و اکنون محو و معدوم است ) ، شهر ضحاک و شهر شاهی قدیم ( موخر الذکر در جانب جنوب غربی اصنام جسمیه بامیان واقع بوده و هونستن از آن ذکری کرده و اول الذکر در نزدیکی شهر شاهی معمور بود، که چنگیز آن را تخریب نمود ) شهر غلغله ( معموره دورهء اسلام و به جهت جنوب مقابل اصنام عظیمه بامیان واقع بود و در حمله مغول منهدم گردید.)، پشین و شورمین ( شهرهایی که در مشرق غرجستان واقع بوده و باتولد از آن ذکری میکند ) فردوسی خراسانی ولایت غور را با ولایت کابل ، سیستان، بلوچ، قنوچ جزء زابل ( قندهار ) حساب کرده و ضمنآ اهالی غور را به شجاعت وصف مینماید. (۱۷)‌
در قاموس جغرافیایی افغانستان آمده که : غور مرکز سلاطین و کشورکشایان که در ادوار تاریخ شهرت جهانی داشت میباشد. غور مرکز عمومی خراسان، سیستان، بلوچستان و سند و پنجاب الی دهلی و از جهت شمال ولایات مرو ، بلخ، تخارستان را الی کوه های پامیر و چترال در بر می گرفت. یعنی به قول ( هولدج انگلیسی) از شنیدن نام غور سرزمین به نظر انسان مجسم می شود که از اقصای هندوستان تا ایران و از آمو تا هرمز امتداد داشت.(۱۸)
فریه جنرال فرانسوی یکصد سال قبل (۱٨۴۵) میلادی از سفر مرحوم کهزاد غور را قلعه عظیم و دست نارسی خوانده است که در مرکز مرتفع‌ترین نقاط سرزمین آسیا ساخته اند . (۱۹)
بارتولد دانشمند روس در کتاب ( تذکره جغرافیایی تاریخی ایران) نوشته که : در فاصله دو روز راه از اوفه [ اوبه ] قریه چشت واقع بوده و از آنجا داخل ولایت غور میشدند که به قلمرو ابوداود و کوزگان و غرجستان و ولایت هرات تا فراوه و یا فراه محدود بود. جغرافیا نویسان قرن دهم غور را یگانه ولایتی می نامند که از هر طرف به ممالک اسلامی محاط و با اینحال سکنه آنجا کافر بودند. همین واقعه که این کوهستانیان مدت مدیدی در مقابل فاتحین اسلامی مقاومت نمودند میرساند که به مملکت غور دسترسی نبود(۲۰)
بارتولد در ترکستان نامه راجع به موقعیت غور می نویسد : ناحیه کوهستانی که در مشرق و جنوب شرقی هرات و جنوب غرجستان و گوزگانان قرار داشته غور نامیده میشد.(۲۱)
بوسورث که پژوهشهای دامنه داری در مورد غزنویان دارد در مورد غور مینویسد؛ غور در قسمت غربی مرکز افغانستان واقع شده و مشتمل است برحوزهء هریرود علیا، فراه رود و رود غور و خاشرود با سلسله کوه هاییکه یکدیگر را قطع میکند. …. راه غور در قرون وسطی صعب العبور بود و هنوز هم این صعوبت باقی است .(۲۲)
دانشمند تاجکستان بابا جان غفوراوف موقعیت غور را چنین نشان میدهد: در قرون وسطی کشور کوهستانی در سرچشمه هریرود موقعیت داشت که حدود آن از هرات تا بامیان و از کابل تا غزنی طول داشت . (۲۳)

باغ تاریخی ملمنج، نمایی از تمدن غرچستان                                                                                 ...
28/04/2024

باغ تاریخی ملمنج، نمایی از تمدن غرچستان نویسنده: فضل الحق فایق
قسمت: دوم
مقدمه
تمدن غرچستان در ادوار پیش از اسلام و بعد از اسلام در منطقه معروف است. امّا تاریخ‌نگاران نسبت وضعیت دشوار جغرافیایی و دوری از منطقه، نتوانستند شهکاری‌هایی تمدّنی این خطه را ثبت نمایند واگرنه امروز به کمبود منابع دست نخست رو‌به‌رو نمی بودیم.
در منابع‌اسلامی از موجودیت باغ‌های تاریخی در کناره‌هایی دریای مرغاب (مرورود) فراوان یاد گردیده که بیش‌ترآن‌ها مربوط تمدن غرچستان می‌شود، خوش‌بختانه نگارنده در سالیان پسین با کمک ساکنین آن‌جا در جمع آوری روایات بازمانده پرداخته و نیز از طریق پژوهش‌های کتاب‌خانه‌ای فرصت میسر شد تا بخش بزرگی از داشته‌هایی کهن بازیابی گردد. در حال حاضر تحت نام تاریخ تمدن غرچستان زیر کاراست. مناطقی‌که هنوز آثار باستانی و ریشه‌های تاریخی باغ‌ها به نظر می‌رسد بیش‌تر در برگیرنده‌ای شهرستان‌های مرغاب، چارسده، شویج، الله‌یار و منطقه‌ی غلمین غور؛ ساحات لولاش، بندر، کوهستانات، گرزیوان و برخی مناطق دیگر فاریاب؛ چراس، قلعه‌ی شهر و مناطق مختلف از سرپل امروزی؛ به شمول جوند، قادس و قسمت‌هایی بیش‌تر از بادغیس می‌باشد.
بارتولد، در جغرافیایی تاریخی ایران، در بحث از شهرهای عمده غرچستان بخصوص شورمین (سورمین) چنین یاد آور می‌شود: «امروز طبیعت سرزمین‌های اطراف مرغاب (بالامرغاب) با آن‌چه در روزگارجغرافیادانان مسلمان بود تفاوت‌های فاحش و چشم.گیر یافته‌است. ییت متوجّه این واقعیت شد که جغرافیادانان اسلامی از باغ و بستان مرورود سخن می‌رانند. حال آن‌که امروزه نه در ماروچاق و در مرغاب بته‌ای یافت نمی‌شود تا چه رسد به درخت و باغ و بستان...».
امّا آن‌چه بارتولد، یاد آور شده تا هنوز موقعیت شهر مرورود شناسایی نگردیده که آیا همین بالا مرغاب فعلی است یا جایی دیگری. چنان‌چه گای لسترینج، نیز نتوانسته محل دقیق مرورود تاریخی را تشخیص دهد. علاوه از آن شهرهای غرچستان دارای باغ و بستان‌های فراوان بوده، در منابع تاریخی ازآن‌ها به کثرت یاد گردیده‌است، مانند سورمین، افشین (ابشین) سنجد، بیوار (فیوار) و بلیکان که تا هنوز آثارشان در قسمت‌های بالایی دریای مرغاب و در کناره‌های دور و نزدیک امتداد آن قراردارد.
چارسده و پنج‌سده از مکان‌های معروف و محل زیست شاران غرچستان بوده‌است. خوش¬بختانه با دریافت منابع مؤثق و پژوهش.های چندین ساله براساس تحقیقات میدانی و کتاب خانه‌ای که انجام گردید، فرصت خوبی را در شناسایی این مناطق میسر ساخت. کشف موقعیت شهر بلیکان و سورمین از جمع این موارد می‌باشد و در باره‌ی هرکدام آن‌ها ذریعه مقالات جداگانه شرح و بسط لازم داده خواهد شد. باغ‌های تاریخی ملمنج، کنداخ، انارستان پای بیشه، خرنج، بردیز و باغ دلارام شهرستان چارسده؛ هم‌چنان باغ تاریخی اسبرف مرغاب، باغ‌ سمبه‌کیچ، باغ‌های شهرستان بندر و لولاش، باغ کودیان الله‌یار، یولن تاغ و سایر مناطق جوند، شادی‌کم غورماچ، باغ‌های جروس و قلعه شهر به ویژه باغ ارم غرچستان در سمت شرقی شهر باستانی بلیکان از معروف ترین باغ‌هایی این خطه به شمار می‌آید.
در بخش‌های از حدودالعالم من‌المشرق الی‌المغرب تألیف ( 372 هـ. ق.)، از کوه‌های فلاخر چارسده، تگاب ماغ و باغ‌های که در سواحل دریای مرغاب (مرورود) بوده، یاد گردیده است.
در جغرافیای حافظ ابرو چنین آمده: «در غرجستان درغاله‌هاست از بالای کوه که سرِ درغاله‌است تا پایان که به رود مرغاب می‌رسد، چشمه‌سارهاست... درخت جوز بسیار بود و در ته‌ی مرغاب درخت انجیر بسیار بود» (حافظ ابرو، ۱۳۴۹: ۳۶).
در ممالک و مسالک، از باغ‌های غرچستان قرار آتی یاد گردیده: «و غرچ‌الشار دو شهرند، یکی از آن را نشین می‌خوانند و دیگری را سورمین و ایشان هردو در بزرگی نزدیک یک‌دیگراند. و مقام سلطان از این هردو شهر بیرون می‌باشد. و ملکی که او را «شار» می‌خوانند و این ممالک را به وی نسبت می‌کنند در کوهی مقام دارد که آن را بلیکان می‌خوانند و دراین هردو شهر آب روان و درختان فراوان می‌باشد. و از سورمین میویز در نواحی و اطراف حمل می‌افتد. (اصطخری، 1373: 286).
به باور نگارنده باغ‌هایی که در منابع اسلامی یاد شده مراد از آن باغ‌های تاریخی است که مربوط به تمدن گذشته‌ای غرچستان می‌شود. امّا جغرافیانگاران از این مناطق به دور قرار داشتند در بعدی‌ها نتوانستند محل دقیق آن‌ها را تشخیص دهند و معرفی نمایند.
در جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، در باره شهرهای غرچستان و باغ‌های که در آن ها وجود داشت چنین آمده است: «دو شهر عمده غرچستان «آبشین» و «شورمین» نام داشت که محل صحیح آن‌ها معلوم نیست. آبشین (آفشین، باشین)، به فاصله‌ی یک تیر رس در ساحل شرقی مرغاب علیا به مسافت چهار منزل بالای مروالرود واقع بود. اطراف آن‌را باغ‌های قشنگ فرا گرفته بود و برنج فراوان ازآن‌جا به بلخ صادر می‌گردید و قلعه¬ای مستحکم و یک مسجد جامع داشت. شرمین (سرمین) در کوهستانی به فاصله چهار فرسخ در جنوب آبشین و به همین فاصله نسبت به کروخ در شمال خاوری هرات قرار داشت. از این شهر میویز بسیار به تمام نقاط مجاور صادر می‌گردید». (گای لسترینج، 1386: 442).
ملمنج از بزرگ‌ترین باغ‌های تاریخی موجوده آسیا می‌باشد. متأسفانه تا هنوز ثبت سازمان یونسکو نگردیده است. در شناخت بیش‌تر این باغ، افسانه‌ها و نشانه‌های زیادی از فرهنگ کهن آریایی وجود دارد که باید در گرد آوری و مقایسه آن‌ها در وضعیت فعلی پرداخته شود تا در باره‌ی پیشینه‌ی‌شان روشنی بیش‌تر پیدا شود. براثر روایات موجوده قدامت این باغ‌ها در اوایل عصرشاران غرچستان پیش از اسلام و همان‌طور تا دوره‌ی اویستا و پیش ازآن بر می‌گردد. چنان‌چه تا هنوز درختان سال‌خورده‌ای دراین باغ به نظر می‌رسد، فکر می‌کنی در سال‌یاد فرهنگ ویدی، اویستایی و آریایی گرد هم آمده‌اند و می‌خواهند در جشن سده‌ها پای‌کوبی کنند. برخی ازاین درختان از ضخامت بالایی برخوردارند. با اشغال فضای زیاد دارای طول و عرض وسیع می‌باشند.
به قول مردم محل، تا سال‌های پیش یعنی زمان شیوع کشت تریاک، درختان کهن‌سال توت، چارمغز (جوز) و غیره در محل‌های قدیمی این باغ موجود بود که هرکدام عمر طولانی داشتند و به استواری کوه در برابر حوادث ایستادگی کرده بودند. ولی با کاهش محصولات شان، رونق یافتن زرع خشخاش و هم¬چنان کمبود مواد سوخت، توسط مردم از پا درآورده شدند. از این طریق آسیب‌های کلان در بنیادی ترین مظاهر طبیعی و ماندگارهای تاریخی این سرزمین وارد گردید.
بعد از فروپاشی نظام‌های مقتدر که ریشه در خود محل داشت، دیگر در حفظ و رشد آثار باستانی و منابع طبیعی چندان توجه صورت نگرفت. بلکه شهکار‌هایی مهم تاریخی و باستانی غرچستان دست‌خوش تخریب و تبهکاری شد. قاچاقبران حرفوی با حمایت زورمندان، محلات باستانی را کندن‌کاری کردند و آثار نفیسه ملّی را به سرقت بردند. صدها کتاب و نوشته‌های تاریخی به زبان‌های یونان باختری، پهلوی، فارسی، عربی و نیز به خط عبری، میخی و کوفی از دره‌های غرچستان به یغما رفت. به ویژه در دوره‌ی حکومت‌های معاصر، به نسبت عدم توجّه مسئولین و رویدادهایی پی‌هم که به وجود آمد. همه‌ی این داشته‌ها ذریعه افراد نا مطلوب به خارج از کشور به فروش رسید. هم¬چنان قطع بی رحمانه درختان مثمر و غیر مثمر توسط مالکان آنها صورت گرفت. به این اساس قسمت بزرگی از هویت ملی و تاریخی این منطقه به تاراج رفت.

باغ تاریخی ملمنج، نمایی از تمدن غرچستان                                                                                 ...
23/04/2024

باغ تاریخی ملمنج، نمایی از تمدن غرچستان نویسنده: فضل الحق فایق

چکیده
باغ¬ها راستان خوش قامتی¬اند که آیین سخاوتمندی از دستان شان جاری¬است و هرکدام نماد زیبایی و آزادگی¬اند. هرکس از میوه، سایه، زیبایی طبیعی و جسم مفیدشان استفاده می¬برد. هوا را تازگی و تعادل می¬بخشند و مظهر عشق و مهربانی-اند. از آغوش¬شان صفایی عطر و آسودگی نمایان می¬شود. در شعر و ادبیات ما زیبا¬رویان و آزادگان به درختانی تشبیه شده¬اند که مظهر طراوت و بالایی و روح عشرت و خوشی در زندگی انسانی هستند. در فرهنگ پربار این سرزمین درختان کهن¬سال نماد بالندگی و گنیجنه¬ای شایگان هستی¬اند. هم¬چنان تفرج در جاودانگی طبیعت و نمونه¬هایی شگرف از بهشت روی زمین¬اند. باغ¬ها پدیده¬های آرام بخشی¬اند که برگ و بارشان لبخندهای شیرین را در قلم¬رو هستی هدیه می¬کند.
باغ تاریخی ملمنج، در امتداد ساحل چپ دریای مرغاب (مرورود)، در 10 کیلومتری غرب مرکز شهرستان چارسده استان غور قرار دارد. براساس منابع تاریخی و روایات باستانی اصل ایجاد این باغ در عهد کیانیان و شاران غرچستان پیش از اسلام و اوایل دوره¬¬ی اسلامی را بر می¬گیرد. امّا در دوره¬ی غوریان صنعت ایجاد باغ¬¬¬سازی افزایش یافت. چنان¬چه بر غرس نهال¬ها در گسترش باغ¬های جدید در ساحه¬ی حکومت¬شان توجه کردند. باغ¬های¬که از گذشته به¬جا مانده بود نیز توسعه یافت. باغ ملمنج در طول¬البلد شرقی 64.947 و عرض البلد شمالی 35.144 واقع می¬باشد.
این باغ یکی از ماندگارهای باستانی واز جمله مظاهر شگفت¬انگیز کشورماست. واز حیث تاریخی و داشتن جاذبه¬های طبیعی نسبت به بیش¬تر مناطق دیگر بی¬نظیر خواهد بود. امّا روند انکشاف آن و باغ¬های موجود در منطقه در سده¬های پسین خیلی ساده بوده، از طرف هیچ حکومتی به عنوان سرمایه¬ا¬ی ملی توجّه نگردیده، فقط توسط مردم محل به حیات باهمی شان ادامه داده¬اند. هیچ مرجعی مشخص در قسمت بازسازی و توسعه آنها اهتمام نورزیده¬است. با وجود هرکدام از زمره¬ی آثار با ارزش تاریخی و دست مایه¬ای تمدّن بشری¬اند. ضمن این¬که صنعت گردشگری را در کشور افزایش می¬دهند، در رشد اقتصاد، زیبایی شناختی، صحت و محیط زیست ارزشمند تلقی شده، در روان زنده جان¬ها طراوت و شادابی می¬ بخشند.
واژه¬های کلیدی: غرچستان، غور، چارسده، باغ ملمنج.

مقدمه
تمدن غرچستان در ادوار پیش از اسلام و بعد از اسلام در منطقه معروف است. امّا تاریخ¬نگاران نسبت وضعیت دشوار جغرافیایی و دوری از منطقه، نتوانستند شهکاری¬هایی تمدّنی این خطه را ثبت نمایند واگرنه امروز به کمبود منابع دست نخست رو¬به¬رو نمی بودیم.
در منابع¬اسلامی از موجودیت باغ¬های تاریخی در کناره¬هایی دریای مرغاب (مرورود) فراوان یاد گردیده که بیش¬ترآن¬ها مربوط تمدن غرچستان می¬شود، خوش¬بختانه نگارنده در سالیان پسین با کمک ساکنین آن¬جا در جمع آوری روایات بازمانده پرداخته و نیز از طریق پژوهش¬های کتاب¬خانه¬ای فرصت میسر شد تا بخش بزرگی از داشته¬هایی کهن بازیابی گردد. در حال حاضر تحت نام تاریخ تمدن غرچستان زیر کاراست. مناطقی¬که هنوز آثار باستانی و ریشه¬های تاریخی باغ ¬ها به نظر می¬رسد بیش¬تر در برگیرنده¬ای شهرستان¬های مرغاب، چارسده، شویج، الله¬یار و منطقه¬ی غلمین غور؛ ساحات لولاش، بندر، کوهستانات، گرزیوان و برخی مناطق دیگر فاریاب؛ چراس، قلعه¬ی شهر و مناطق مختلف از سرپل امروزی؛ به شمول جوند، قادس و قسمت¬هایی بیش¬تر از بادغیس می¬باشد.
بارتولد، در جغرافیایی تاریخی ایران، در بحث از شهرهای عمده غرچستان بخصوص شورمین (سورمین) چنین یاد آور می¬شود: «امروز طبیعت سرزمین¬های اطراف مرغاب (بالامرغاب) با آن¬چه در روزگارجغرافیادانان مسلمان بود تفاوت¬های فاحش و چشم¬گیر یافته¬است. ییت متوجّه این واقعیت شد که جغرافیادانان اسلامی از باغ و بستان مرورود سخن می-رانند. حال آن¬که امروزه نه در ماروچاق و در مرغاب بته¬ای یافت نمی¬شود تا چه رسد به درخت و باغ و بستان...».
امّا آن¬چه بارتولد، یاد آور شده تا هنوز موقعیت شهر مرورود شناسایی نگردیده که آیا همین بالا مرغاب فعلی است یا جایی دیگری. چنان¬چه گای لسترینج، نیز نتوانسته محل دقیق مرورود تاریخی را تشخیص دهد. علاوه از آن شهرهای غرچستان دارای باغ و بستان¬های فراوان بوده، در منابع تاریخی ازآن¬ها به کثرت یاد گردیده¬است، مانند سورمین، افشین (ابشین) سنجد، بیوار (فیوار) و بلیکان که تا هنوز آثارشان در قسمت¬های بالایی دریای مرغاب و در کناره¬های دور و نزدیک امتداد آن قراردارد.
چارسده و پنج¬سده از مکان¬های معروف و محل زیست شاران غرچستان بوده¬است. خوش¬بختانه با دریافت منابع مؤثق و پژوهش¬های چندین ساله براساس تحقیقات میدانی و کتاب خانه¬ای که انجام گردید، فرصت خوبی را در شناسایی این مناطق میسر ساخت. کشف موقعیت شهر بلیکان و سورمین از جمع این موارد می¬باشد و در باره¬ی هرکدام آن¬ها ذریعه مقالات جداگانه شرح و بسط لازم داده خواهد شد. باغ¬های تاریخی ملمنج، کنداخ، انارستان پای بیشه، خرنج، بردیز و باغ دلارام شهرستان چارسده؛ هم¬چنان باغ تاریخی اسبرف مرغاب، باغ¬های سمبه کیچ، باغ¬های شهرستان بندر و لولاش، باغ کودیان الله¬یار، یولن تاغ و سایر مناطق جوند، شادی¬کم غورماچ، باغ¬های جروس و قلعه شهر به ویژه باغ ارم غرچستان در سمت شرقی شهر باستانی بلیکان از معروف ترین باغ هایی این خطه به شمار می¬آید.
در بخش¬های از حدودالعالم من¬المشرق الی¬المغرب تألیف ( 372 هـ. ق.)، از کوه¬های فلاخر چارسده، تگاب ماغ و باغ¬های که در سواحل دریای مرغاب (مرورود) بوده، یاد گردیده است.
در جغرافیای حافظ ابرو چنین آمده: «در غرجستان درغاله¬هاست از بالای کوه که سرِ درغاله¬است تا پایان که به رود مرغاب می¬رسد، چشمه¬سارهاست... درخت جوز بسیار بود و در ته¬ی مرغاب درخت انجیر بسیار بود» (حافظ ابرو، ۱۳۴۹: ۳۶).
در ممالک و مسالک، از باغ¬های غرچستان قرار آتی یاد ¬گردیده: «و غرچ¬الشار دو شهرند، یکی از آن را نشین می¬خوانند و دیگری را سورمین و ایشان هردو در بزرگی نزدیک یک¬دیگراند. و مقام سلطان از این هردو شهر بیرون می¬باشد. و ملکی که او را «شار» می¬خوانند و این ممالک را به وی نسبت می¬کنند در کوهی مقام دارد که آن را بلیکان می¬خوانند و دراین هردو شهر آب روان و درختان فراوان می¬باشد. و از سورمین میویز در نواحی و اطراف حمل می¬افتد. (اصطخری، 1373: 286).
به باور نگارنده باغ¬هایی که در منابع اسلامی یاد شده مراد از آن¬ باغ¬های تاریخی است که مربوط به تمدن گذشته¬ا¬ی غرچستان می¬شود. امّا جغرافیانگاران از این مناطق به دور قرار داشتند در بعدی¬ها نتوانستند محل دقیق آن¬ها را تشخیص دهند و معرفی نمایند.
در جغرافیای تاریخی سرزمین¬های خلافت شرقی، در باره شهرهای غرچستان و باغ¬های که در آن ها وجود داشت چنین آمده است: «دو شهر عمده غرچستان «آبشین» و «شورمین» نام داشت که محل صحیح آن¬ها معلوم نیست. آبشین (آفشین، باشین)، به فاصله¬ی یک تیر رس در ساحل شرقی مرغاب علیا به مسافت چهار منزل بالای مروالرود واقع بود. اطراف آن¬را باغ¬های قشنگ فرا گرفته بود و برنج فراوان ازآن¬جا به بلخ صادر می¬گردید و قلعه¬ای مستحکم و یک مسجد جامع داشت. شرمین (سرمین) در کوهستانی به فاصله چهار فرسخ در جنوب آبشین و به همین فاصله نسبت به کروخ در شمال خاوری هرات قرار داشت. از این شهر میویز بسیار به تمام نقاط مجاور صادر می¬گردید». (گای لسترینج، 1386: 442).
ملمنج از بزرگ¬ترین باغ¬های تاریخی موجوده آسیا می¬باشد. متأسفانه تا هنوز ثبت سازمان یونسکو نگردیده است. در شناخت بیش¬تر این باغ، افسانه¬ها و نشانه¬های زیادی از فرهنگ کهن آریایی وجود دارد که باید در گرد آوری و مقایسه آن¬ها در وضعیت فعلی پرداخته شود تا در باره¬ی پیشینه¬ی¬شان روشنی بیش¬تر پیدا شود. براثر روایات موجوده قدامت این باغ¬ها در اوایل عصرشاران غرچستان پیش¬ از اسلام و همان¬طور تا دوره¬ی اویستا و پیش ازآن بر می¬گردد. چنان¬چه تا هنوز درختان سال¬خورده¬ای دراین باغ به نظر می¬رسد، فکر می¬کنی در سال¬یاد فرهنگ ویدی، اویستایی و آریایی گرد هم آمده¬اند و می¬خواهند در جشن سده¬ها پای¬کوبی کنند. برخی ازاین درختان از ضخامت بالایی برخوردارند. با اشغال فضای زیاد دارای طول و عرض وسیع می¬باشند.
به قول مردم محل، تا سال¬های پیش یعنی زمان شیوع کشت تریاک، درختان کهن¬سال توت، چارمغز (جوز) و غیره در محل¬های قدیمی این باغ موجود بود که هرکدام عمر طولانی داشتند و به استواری کوه در برابر حوادث ایستادگی کرده بودند. ولی با کاهش محصولات شان، رونق یافتن زرع خشخاش و هم¬چنان کمبود مواد سوخت، توسط مردم از پا درآورده شدند. از این طریق آسیب¬های کلان در بنیادی ترین مظاهر طبیعی و ماندگارهای تاریخی این سرزمین وارد گردید.
بعد از فروپاشی نظام¬های مقتدر که ریشه در خود محل داشت، دیگر در حفظ و رشد آثار باستانی و منابع طبیعی چندان توجه صورت نگرفت. بلکه شهکار¬هایی مهم تاریخی و باستانی غرچستان دست¬خوش تخریب و تبهکاری شد. قاچاقبران حرفوی با حمایت زورمندان، محلات باستانی را کندن¬کاری کردند و آثار نفیسه ملّی را به سرقت بردند. صدها کتاب و نوشته¬های تاریخی به زبان¬های یونان باختری، پهلوی، فارسی، عربی و نیز به خط عبری، میخی و کوفی از دره¬های غرچستان به یغما رفت. به ویژه در دوره¬ی حکومت¬های معاصر، به نسبت عدم توجّه مسئولین و رویدادهایی پی¬هم که به وجود آمد. همه¬ی این داشته¬ها ذریعه افراد نا مطلوب به خارج از کشور به فروش رسید. هم¬چنان قطع بی رحمانه درختان مثمر و غیر مثمر توسط مالکان آنها صورت گرفت. به این اساس قسمت بزرگی از هویت ملی و تاریخی این منطقه به تاراج رفت.

وضعیت فعلی باغ
من سه مرتبه به باغ ملمنج سفر کردم، بار نخست در سال 1372 خورشیدی بود، وقتی ورود به پله¬های نخست نوجوانی، از آب و هوای گوارای این باغ بهره گرفتم، در حقیقت زیبایی این باغ قدرت فراوان داشت و مرا هیجان¬زده ساخت. چنان¬چه زیر بار فرهنگ دوستی و هم¬دیگر پذیری محلی قرار گرفتم و اشعاری سرودم، در ضمن استقبال و مهمان¬نوازی مردم روستاهایی مختلف این باغ عالی بود. امّا از سال¬های گذشته نسبت به حالا متفاوت¬تر به نظر می¬رسید. وقتی بود که جهان مهر و هم¬دلی و زمان انسانیت کافی بود. هرکس تو را بخاطر شعرت، قلمت و نفس کشیدنت دوست داشت. مردم مانند امروز تصنعی نشده بودند و این¬قدر هم وابسته¬ای صاحبان قدرت و ثروت نبودند.
باردوم، در 28 ثور 1401 خورشیدی. زمانی کوتاهی را در برخی قسمت¬های این باغ ماندم و روایات تازه¬ای را از چند نفر کهن¬سال آن¬جا شنیدم. نوشته¬هایی خطی و روایات بسیاری تاریخی را بدست آوردم. با بیش¬تر جوانان آنجا دید و بازدید کردم و موارد زیادی را از قول آن¬ها یادداشت گرفتم.
سومین بار در 9 جوزا 1402 خورشیدی با جمعی دوستان وارد این دیار دیر سال شدیم. برنامه¬ی اصلی تفریح و رفع خستگی¬ها بود. ولی نگاهی پژوهشی در روند سفر کارساز افتاد تا در بهشت زار این باغ به تکاپو پرداختم. هرطرف شُر شُر آب زلال از دوازده جوی¬ اصلی و چهارجوی فرعی در سراشیب¬های آن فواره می¬زد، درختان پیر در سینه¬ای استوار کوه تکیه زده بودند و صخره سنگ مرتفع و ممتد در محور آن¬ها حلقه بسته بود، طوری¬ معلوم می¬شد هرکدام را از مهر و دل¬نوازی در بغل گرفته است. این درختان قدیمی از حسرت روزگار چشم به بلندای زاوه¬کوه و امتداد بالایی قصر شیران دوخته بودند. آوایی نرم و گاهی پر طنطنه¬ی دریای مرغاب (مرورود) که آشنای دیرینه¬¬سال آن¬ها بود در گوش هریک طنین می¬انداخت. دراین میان نهال¬های تازه جوان بدون ترس از مرگ و زندگی پاورچین پاورچین خود نمایی می¬نمودند.

مساحت باغ
مساحت باغ را طور تخمینی به همکاری مهندس عبدالسلام اکرمی، برآورد کردیم، حداقل حدود آن (9) کیلومتر مربع مساحت را نشان می¬داد و بالغ بر 900 هکتار زمین و معادل 4500 جریب می¬شود. این باغ دارای ساختار زیبا و متشکل از بخش¬های گوناگون است، شامل همواری¬های متعدد، تپه¬های خاکی و سنگی و پستی و بلندی¬های پوشیده از انواع درختان مثمر و غیر مثمر می¬باشد. در کنار آن گل و گیاهی خودرو و درختان وحشی وجود دارد که گاهی در برخی جاها، ساق پا و پایچه¬ای تعدادی از آدم هارا می¬آزارند. چنان¬چه هرکدام آن به زیبایی¬های این باغ می¬افزاید. خارهای¬که در ساقه گیاهان می¬روید اصلاً محافظ از غنچه¬ها اند.

طبقات باغ
باغ از طبقات مختلف تشکیل گردیده، هرکدام مجموعه کامل از داشته¬های طبیعی را در خود گردآورده است.
طبقه¬ی نخست، از کنار دریای مرغاب (مرورود) شروع می¬شود و موقعیت همواری را تا دامنه¬ی تپه¬ها در بر می¬گیرد. طبقه دوم در تندی¬های پشت سر طبقه¬ی نخست در نیمه کوه واقع شده و چندین تپه هموار و بغل¬های تند و سراشیب-های ممتد را در بردارد. در برخی جاها زمین¬های خاکی و دیگر جاهای آن بالای صخره¬های سنگی درختان قدیم و جدید استوار ایستاده¬اند. طبقه سوم به¬نام باغ بالا یاد می¬شود در یک قسمت وسیع قراردارد که شامل همواری¬ها و پست و بلندی¬های مختلف می¬شود و انبوه از درختان مثمر و غیر مثمر درآن¬جا قد برافراشته¬اند. باغ بالا یکی از به¬ترین موقعیت-های آن است که ساحه¬ی دلنشین و فرح بخش را تشکیل می¬دهد.
طبقات دیگری نیز وجود دارد، اگر محاسبه¬ی دقیق صورت گیرد مجموع باغ را می¬توان به چهار یا پنج طبقه¬ی مختلف تقسیم کرد که از کنار دریای مرغاب به سمت منابع آب باغ، چله¬خانه، پله تخته و صخره¬های آسمان¬سایی جنوب و جنوب¬غربی آن نزدیک می¬شود و یا بر عکس آن را می¬توان در نظر گرفت.

انواع و تعداد درختان موجود در باغ
مردم محل درختان مثمر این باغ¬را در حدود یک¬صد هزار تخمین می¬کنند که شامل درختان قدیم و جدید می¬شود. در آن¬ها انواع مختلف میوه¬ها وجود دارد، مانند: توت، زردآلو، چارمغز، سیب، شفتالو، بادام، آلو، آلوگیلاس، انگور، انار، ناک، بهی، سنجد، انجیر، پسته، شلیل، چکه، از همه مشهورتر انواع توت¬های موجود در این باغ است که شامل توت¬های دانه دار و بی¬دانه با رنگ¬های گوناگون می¬شود و دارای طعم و لذت فوالعاده می¬باشد.
درختان غیر مثمر: سپیدار، عرعر، تیرک، بید، بادام جنگلی، ارچه، آلنج، سیاه چوب، آهول، شغز، سرو، چنار، در کنار آن گیاهان مختلف که هرکدام ارزش¬های طبی و مغذی نیز دارند وجود دارد.
در ملمنج بیش¬ترین نوع درختان مثمر آن را توت تشکیل می¬دهد، هرکدام را براساس موجودیت نام¬های فعلی طور کوتاه به معرفی می¬گیریم:
- توت کولایی: دانه دار و کلان
- شاه توت: رنگ سرخ مایل به سیاه، دانه دار
- سیاه توت: دانه دار و شیرین
- توت بی دانه: دارای رنگ های سرخ و سفید
- توت میمنگی: بی¬دانه
- توت خسک: دانه دار
- توت نرک: ثمر نمی¬دهد

نام باغ های کوچک در زیر چتر باغ بزرگ
نام¬های قدیمی و جدید که در بخش¬های مختلف از باغ یاد می¬شود از طرف سرچشمه و یا بالایی باغ به طرف دریای مرغاب قرار ذیل است:

قسمت غربی باغ: باغ تگاب شیخان، باغ چماق، باغ تنده، سرباغ، باغ کوچک، باغ سنگ نو، باغ پای زیارت، باغ کلان، باغ خارستان، باغ تلیچ، باغ ارچه گک، باغ خواجه رشید، باغ غلام¬رسول، باغچه¬هاو باغ تهی ده.
قسمت شرقی باغ: باغ تپه¬خوله، باغ پیان، باغ لاخک، باغ زهره تخت و سرباغ.

منابع آب باغ ملمنج
یکی از منابع¬ آب باغ ملمنج، چشمه¬ای است در کنار چله¬خانه در بلندترین نقطه¬ی جنوبی باغ قرار دارد. مردم عام، برکت و ثمر عالی باغ را به دعا و کرامت اولیاء الله وابسته می¬دانند. و اصطلاح دعای «پیر رفته» را بکار می¬برند.
به باور مردم در ایجاد این باغ نخستین بار تعداد هفت عدد نهال توت توسط یکی از عارفان همان زمان غرس گردید که از جمله چهار اصله نهال آن از بین رفت و سه تا دیگر به جا ماند. به همین خاطر توت ملمنج در حدود سه برج دوام می¬آورد. برخی¬ها به این باوراند اگر چهار درخت دیگر نابود نمی¬شد ممکن توت این باغ در حدود هفت برج دوام می¬کرد.
در برخی روایات غرس نخستین نهال این باغ و برکت که متصوراست
محصول دعای حضوری خواجه عبدالله انصار (رح)، می¬دانند. و می¬گویند که در محل چله¬خانه به عبادت می¬پرداخته¬است.
چشمه معروف این¬باغ هرچند در آغاز به اندازه یک آسیاب آب دارد امّا وقتی به جوی¬های مختلف تقسیم می¬شود افزودی چند برابر را نشان می¬دهد. این هم یکی از باورهای بومی در باره¬ی موجودیت برکت آب همان چشمه می¬باشد. قسمتی از دامنه¬های دورتر باغ و برخی ملحقات جدید آن از آب دریای مرغاب و چشمه¬هایی کوچک دیگر نیز تأمین می¬شود.

نام جوی¬های باغ
جوی¬های غربی باغ: جوی چماق، جوی قریه بالا، جوی تلیچ، جوی حاجی آقا، جوی باغچه¬ها، جوی خواجه رشید.
جوی¬های شرقی باغ: جوی تپه خوله، جوی سفر، جوی پیان، جوی زهره تخت، جوی لاخک و جوی تهی ده.

آثار تاریخی، باستانی و طبیعی باغ ملمنج

زهره تخت
زهره نام خانم تورک پادشاه بود که فعلا نمونه¬ی از تختی بنام تخت تور در وسط ملمنج و کنداخ در سمت شمال دریای مرغاب، مایل به پیش رو در دست راست کشک هوش یا (حبش) موجوداست. به قول مردم، محل که در حال حاضر به نام زهره تخت یاد می¬شود جای نشیمن همین بانو بوده¬است. براساس مشاهدات عینی باشندگان در سال-های پیش، کوشکی در داخل باغ نیز وجود داشته و زهره¬تخت در کنار آن واقع گردیده بود، شوربختانه به مرور زمان تخریب گردید و در حال حاضر آثاری از آن به¬جا نمانده¬است.

کوشک پشت سر چله¬خانه
این کوشک که در حال حاضر آثار کمی از آن به¬جا مانده است، بلندتر از سرچشمه باغ در زیر پله تخته قرار دارد با تخت تور و کوشک هوش (حبش) روبه¬رو بوده¬است. مردم محل به این باورند که درآن وقت اگر کدام اتفاق رونما می-شد، ذریعه¬ی افروختن آتش و دود یک¬دیگر را خبر می¬دادند و این کوشک به عنوان دودبان و یا محافظت از باغ بوده است.

پله تخته (رگ تخته، تخته پل)
در جنوب باغ ملمنج و بلندتر از موقعیت سرچشمه آب، در وسط صخره سنگ بزرگ به ارتفاع تخمینی 500 متر در پایین و حدود 400 متر کمر در بالایی آن قرار دارد. یکی از جاهای عجیب و دیدنی می¬باشد. به روایت مردم محل، این راه زمینه رفت و آمد باشندگان داخل درّه را با زمین¬های للمی مشرف به تپه¬های بلند درّه و روستاهای شویچ در طول دوره¬های مختلف وصل نموده است. براساس روایت مستقیم مردم، طول پله تخته، در حدود 30 متر می¬باشد و عرض آن یک متر بیش¬تر را در بر می¬گیرد. نخست ذریعه¬ی الماس نزدیک به نیم متر در عمق صخره کندن¬کاری شده، سپس چوب¬های از خود محل به ضخامت 4 انچ و طول یک و نیم متر تهیه گردیده که به اندازه نیم متر آن در عمق سنگ کوبیده شده و باقی آن در بیرون قرار دارد. تا هنوز باشندگان داخل درّه برای رفت و آمد گوسفندان و انتقال بارهای کوچک هیزم و غیره از آنجا استفاده می¬نمایند. علاوه از آن در باره پله تخته ملمنج و پای بیشه، روایات افسانه آمیز زیاد نیز وجود دارد. ولی تاریخ دقیق ساخت آن¬ها تا هنوز مشخص نشده است.

چله¬خانه
چله¬خانه محل عبادت خواجه عزیزان پرنده و به روایتی برای یک مدتی خلوت¬گاه راز و نیاز خواجه عبدالله انصار بوده است. این محل در نزدیکی سرچشمه آب و بلندتر از باغ ملمنج قرار دارد. اکثر باشندگان آن را جایی عبادت عابدان و صوفیان وارسته می¬دانند.

میخ مرغاب و درز ملمنج
دونماد طبیعی¬اند، تخمینا در فاصله 16 کیلومتری روبه¬روی یک دیگر قرار دارند و هردو بصورت طبیعی از صخره سنگ¬ها می¬باشند. میخ در تپه وسط روستاهای بادقل و کرپی، در سمت غرب و نزدیکی تخت همای (تخت دختر پادشاه) و جنوب شرق مرکز ولسوالی قرار دارد. درز ملمنج در وسط کمر در سمت غرب و پشت سر باغ بالا واقع گردیده است.

مغاره¬های داخل باغ
مغاره¬ها در مجموع دو نوع هستند که شامل مغاره¬های طبیعی و مصنوعی می¬شوند. غارهایی¬که در باغ ملمنج موجوداست کنده شده و مصنوعی¬اند و از جمله موقعیت¬های مهم در گذر تاریخ به¬شمار می¬روند. یکی از خصوصیات بشر در بستر تاریخ غار نشینی بود. سپس برای رسیدن در مراحل مدرن، اساس شهر نشینی را گذاشتند و فرهنگ و دانش خود را تدریجاً گسترش دادند. در تهیه¬ی نخستین ابزار¬های کارآمد زندگی تلاش فراوان نمودند و مؤفق به ایجاد مسکن و شیوه¬هایی هم-زیستی به¬تر گردیدند. این میراث بیش¬تر از عصر سنگ (حجر) باقی مانده و در بعدی¬ها نیز ادامه یافته است. امّا بیش¬تر غارهای¬که طور طبیعی یا مصنوعی موجودند زمانی زادگاه امن در سینه¬کوها و صخره¬ها برای بشریت به¬شمار می¬رفت. در افغانستان مغاره¬های فراوان وجود دارد و در استان غور تعداد این نوع مغاره¬ها نیز زیادند ولی پژوهش¬های علمی درباره هیچ کدام تا هنوز صورت نگرفته است.
مغاره¬هایی¬که در وسط باغ تهی ده و باغ تلیچ ملمنج واقع شده ارتفاع تخمینی آن¬ها از طرف باغ تهی ده، در حدود شصت متر می¬رسد و در میان صخره¬ای از سنگ و خاک سخت قراردارد. احتمالاً به همین اندازه در قسمت بالایی آن نیز ارتفاع داشته باشد. در آن موقعیت به تعداد هفت مغاره وجود دارد، به قول ساکنین محل در حدود 10 الی 12 متر طول دارند و تقریبا 4 متر عرض آنها می¬باشد. البته به¬صورت مصنوعی توسط انسان¬ها کندن¬کاری شده و هریک به دیگری از داخل خود راه دارد، در زمان¬های مختلف محل زیست تعدادی از انسان در شرایط عادی و یا اضطراری بوده است. در تپه بالایی این مغاره¬ها نشانه¬ای از یک سنگر نظامی به مشاهده می¬رسد.
قرار گفته بزرگ¬سالان و روایات موجوده، در حدود یک سده پیش در نزدیکی این مغاره¬ها قسمتی از کوه فرو لغزید و راه رفت و آمد به داخل این غارها را دشوارتر ساخت. امّا در سال¬های نزدیک باشندگان محل سعی کردند با تهیه وسایل لازم در داخل مغاره¬ها راه یافتند، بعد از ورود چند نفر که اغلبا بی¬سواد یا کم¬سواد بوده اند یک تعداد نوشته-های که در دیوار یکی از مغاره¬ها موجود بود به اثر بی پروایی شان نابود گردید.

پل تاریخی
براساس روایات مردمی، پل¬های که از گذشته تا حال در فراز دریای مرغاب (مرورود) وجود دارد بیش¬تر در سبک سنتی محلی بوده و اغلبا در ساخت آن¬ها مواد و مصالح محیطی بکار رفته¬است. در شهرستان چارسده عمدتا پل¬های برای رفت و آمد در قسمت¬های تگاب طاق، زنبورخان، محل فعلی شهرستان چارسده و ملمنج در فراز دریای مرغاب مورد استفاده مردم قرار داشت. و برخی این¬ها گاه گاهی افراز می¬شد و بعدی¬ها از بین می¬رفت. امّا پل زنبورخان نام سابقه¬ی خود را که فلسفه¬ای جالبی دارد تا هنوز یدک می¬کشد. پل قدیمی ملمنج راه¬های بر قصر شیران، غار زر (غار زرد) گاو درهم، کوشک کنداخ و از طریق پله¬ی تخته¬ی¬ پای بیشه، ارتباط به کارخانه را تأمین می¬کرد. همیشه در ایجاد روابط باشندگان دوطرف رود مرغاب نقش مهم داشت. به احتمال قوی موقعیت پل تاریخی ملمنج در نزدیکی پل فعلی بوده است.
پل¬های سنتی دراین منطقه معمولا بر سه پایه¬ی قوی قرارداشت. در جایی¬که سنگی از وسط آب برآمده بودی و اهمیت ساختن پل را در آن محل داشتی به اعمار آن توجه صورت می¬گرفت، ستون وسطی هر پلی استوانه¬ای و عریض می¬باشد آن را «خره» می¬نامند.

شخصیت¬ها و زیارت¬های داخل باغ

شیخ الاسلام خواجه عبدالله انصار (رح)
روایات موجوده در درّه¬ها، معمولا دست ناخورده به¬جا مانده و یکی ازاین دست روایت¬ها حضور خواجه عبدالله انصار را در باغ ملمنج و در مجموع غرچستان نشان می¬دهد. هرچند در منابع مختلف جستجو کردم دراین باره کدام سند دقیق نیافتم، امّا یکی از دوستان تاریخ پژوه، برایم گفت که در منابع مؤثق آن را دیده است. سرژبوکوی شرق¬شناس فرانسوی در سال (1334هـ.) بر اثر تحقیقات که در سرگذشت آثار و افکار خواجه عبدالله انصار (رح) انجام داد. از سفرهای متعدد او به ویژه در بلخ و برخی شهرهای دیگر یاد آور گردیده است. هم¬چنان در مقدمه مناجات نامه وی نیز از سفرهای او به مناطق مختلف سخن رفته¬است، نشان می¬دهد که وی در هنگام رفت و آمد به بلخ احتمالا مدتی را در باغ ملمنج غرچستان برای ارشادات دینی و عرفانی توقف کرده است. زیرا، مردم درآن هنگام به اهل تصوف و عرفان و علمای بزرگ چون خواجه انصار اخلاص مند بوده اند، به همین اساس روایات موجوده محلی نیز صدق پیدا می¬کند.

محل خواجه عزیزان پرنده
به قول مردم محل، وی یکی از صوفیان دیوانه مشرب بود، بیش¬تر در چله¬خانه مشغول عبادت و خداجویی قرار داشت. طبق همین روایات به¬جا مانده که فقط نقل و قول از آن¬ها را می¬آوریم، تعدادی از آهووان وحشی همراهش خو گرفته بودند و موصوف از شیر آن¬ها استفاده می¬نمود. وجه تسمیه¬ی پرنده این است که روزی در اثر ناراحتی¬های که از طرف مردم برایش ایجاد شد، از آنجا در ساعت و زمان مشخص غایب گردید و بعداً اطلاع یافتند که در همان روز و با تفاوت کمی به منطقه کرسپ فیاق که در حال حاضر مربوط شهرستان الفاروق (شویج) می¬باشد دیده شده و زیارت موصوف نیز درانجا می¬باشد. مرتبط به این روایت چند بیت مشخص نیز از خواجه عزیزان موجوداست که از آوردن آن دراین¬جا صرف نظر نمودم.

زیارت خواجه نار
در شمال باغ بالا قرار دارد، در ساحه¬ی غربی باغ واقع شده، دارای دیوار و سقف بوده امّا در سال 1399 خورشیدی دیوارهای آن توسط برخی افراد ویران گردید. از دوره¬ی زندگی و شخصیت وی معلومات کافی در دسترس نیست.

زیارت خواجه کلان
یکی از زیارت¬های مشهوراست، در گذشته مردم به آن¬جا رفت و آمد داشتند. ولی از چگونگی زندگی او معلومات درست وجود ندارد. این زیارت بدون سقف و دیوار می¬باشد و در غرب باغ کوچک قراردارد.

زیارت خواجه رشید
در وسط باغ خارستان واقع است. براساس روایت سال¬خوردگان زیارت حاوی در و دیوار بوده و داخل محوطه قرار داشته است، ولی روی عوامل مختلف نابوده گردید. باغ و جویی به¬نام خواجه رشید تا کنون موجوداست.

زیارت خواجه مرادبخش
در شرق باغ¬ پیان به ¬نام خواجه مرادبخش یاد می¬شود، دیوارهای در گذشته آن سالم بوده امّا در گذشت زمان فرسوده گردید. در بیش¬تر مناطق غور به ویژه در فراز تپه¬ها و کوه¬های مرتفع آن زیارت¬های موجوداست که از سرگذشت آن¬ها کسی اطلاع دقیق ندارد ولی تعداد از آن¬ها به نام¬ خواجه مراد بخش معروف¬اند.

زیارت پیر غایب
محل زندگی پیر غایب در باغ ملمنج بود ولی زیارت آن در حال حاضر در گل تپه (کمرک/کیمرک) مرکز شهرستان چارسده قرار دارد و دارای دیوار و سقف می¬باشد.

خانه¬های نشیمن داخل باغ
در داخل باغ چندین روستای دایمی وجود دارد، امّا در فصل بهار از روستاهایی مختلف خارج از باغ، در داخل باغ می¬آیند و همه خانواده¬هایی که درآن¬جا حضور می¬یابند، بیش¬تر ایشان در زمین و درختان باغ سهم دارند. در کنار آن از مناطق دیگر چارسده به شمول باشندگان شهر فیروزکوه جهت میله و تفریح در باغ ملمنج طور فردی و یا با فامیل می روند و شب¬هارا درآن¬جا سپری می¬نمایند. موقعیت زیبای باغ ملمنج و روستاهای مشرف آن بیش¬تر دارای جاذبه¬های ارزشمند طبیعی و تاریخی¬اند.
باشندگان ملمنج از شیرین زبانی، مهربانی، حسن خلق و زیبایی های فراوان برخورداراند. اصطلاحات و واژگان ناب زبان پارسی دری با گویش محلی، شیوه¬ی بیان آن¬ها را جذاب¬تر ساخته¬است. شاعران محلی در توصیف زیبایی¬های این باغ اشعار خوبی سروده¬اند. ساکنین داخل باغ همیشه از آب¬های روان و فضای دل انگیز آن مستفید می¬شوند. دیدن مناظر طبیعی و تاریخی به نوعی احساس مثبت انسان¬ها را بر می¬انگیزاند و خوشی¬ها را می¬افزاید. ¬به همین¬گونه در برخی مناطق دیگر چارسده، آب¬شارها و چشمه¬های زلال طبیعی نیز موجوداست و در کنار آن¬ها پیکره¬هایی اعجاب انگیز طبیعت خود نمایی می¬کند. اگر راه¬هایی منتهی به این شهرستان اعمار گردد، در رشد صنعت گردش¬گری تأثیر فزاینده خواهد گذاشت. علاوه از آن، هر انسان را وا می¬دارد تا در برابر نشانه¬های قدرت بی بدیل پروردگار به تفکر بپردازد و در تکامل باورهای خویش بیش¬تر از هر زمان دیگر بیفزاید.

روستاهای دایمی داخل باغ
روستای باغ بالا، روستای سیدآباد، روستای تلیج، روستای سیدآقا، روستای باغچه¬ها، روستای تهی ده، روستای تپه خوله و روستای زهره تخت.

خانه های بهاری داخل باغ
طوری¬که یادآوری گردید زمین و درختان داخل باغ در میان اقوام ملمنجی مشترک می¬باشد. روستاهایی دور و نزدیک که در اطراف و غرب این شهرستان در امتداد دوطرف دریای مرغاب قرار دارند، در موسم بهار هر خانواده بر دو بخش تقسیم می¬شوند. عمدتاً افراد جوان در داخل باغ می¬روند و از محصولات آن استفاده و محافظت می¬نمایند. ازاین¬رو می¬توان باغ ملمنج را باغ جوان¬سالار نامید. امّا اعضای نیمه سال خانواده جهت تربیه مواشی و جمع¬آوری محصولات زراعتی معمولاً در کوه بندها می¬روند و یا در قشلاق باقی می¬مانند. روستاهای که در موسم بهار به باغ می¬روند قرار ذیل است:

روستاهای که بیرون از باغ می¬آیند: روستای کمرک (گل تپه) مرکز شهرستان، روستای تخمان، روستاهای مسین، روستای آب کج، روستای گل¬خنج، روستای نی پتن، روستای اشلان، روستای اسفلان (اسپیلان)، روستای خواجه ارچه، روستای سر دره و روستای نوردرّه.

در اخیر باید گفت، برای اثبات ارزش¬های تاریخی و چگونگی تداوم حیات طبعی این باغ نیاز به تحقیقات بیش¬تر دارد. چون سده¬های طولانی سپری شده تاریخ نویسان و جغرافیانگاران به علت دوری از محیط فقط در کلیات اکتفا کرده¬اند و کم¬تر وارد جزییات اساسی شده¬اند. به همین اساس مسئولیت نسل جدیداست که از میان تراکم روایات موجود در محل، بتوانند حقایق گذشته را تا حد ممکن به اثبات برسانند. البتّه انجام این رسالت خطیر ضرورت به امکانات لازم نیز دارد. بدبختانه در افغانستان هیچ مرجعی نیست که برای حمایت از پژوهشگران بپردازد. در کنار آن زعامت محلی و مردمی همیشه در چاپ و نشر این سهم و توجه کم¬تر نموده¬اند. به همین منوال داشته¬هایی تاریخ و فرهنگ گذشته در پیوند با امروز کم¬رنگ¬تر می¬شود. با وجودی که بشر در عرصه¬ی مادی و معنوی پیرو همان واقعیت¬هایی می¬باشد که به عنوان تجریبه در گذشته اتفاق افتاده و در امروز باید کمبودی¬های آن اصلاح و پاسداری شود، خوبی¬هایش انکشاف و ارتقا یابد تا مستلزم یک تمدن اساسی و فراگیر در رعایت منافع دین و دنیا قرار گیرد. با این غزل این نوشته را اختتام می¬بخشم و در پایان چند تصویر از باغ ملمنج را خدمت خوانندگان گرامی ارایه می¬دارم:

تمثیل بهشت
تمثیل یک بهشت¬است باغ و بهار ملمنج
دُرّ و گهر برآید از جویبار ملمنج
باغ ارم ندارد آن توت و جوز آن¬جا
در خلد و در عدن نیست سیب و انار ملمنج
از منظر طبیعت گنجینه¬ای قشنگی¬است
شد دست آفرینش بر شاهکار ملمنج
یک درّه پُر ترنم آواز مرورود است
تنبور و نی نوازند در کهسار ملمنج
تاریخ و هم تمدن از روزگار شاران
از عهد باستان است این یادگار ملمنج
در امتداد ساحل از باغ¬های زیبا
کنداخ و بیشه آید اندر شمار ملمنج
فایق

نتیجه¬گیری
باغ ملمنج مجموعه¬یی از زیبایی¬های طبیعی مانند گل و گیاه، باغ و بوستان، کوه و دریا، و بسیاری از صخره¬ها و تپه¬های آسمان¬سا و شگفت¬آور را بر خود گرد آورده است. هم¬چنان آثار تاریخی فراوان را چون کوشک¬ها، غارها، ساختن راه¬های اعجاب¬انگیز، زیارت¬های بزرگان صوفیه و نشانه¬هایی از حکم¬روایی سده¬های پیشین را از سالیان متمادی تا اکنون پاسداری می¬کند. این موقعیت نمایی از تمدّن کهن غرچستان است و سرزمین قشنگ در دل دره¬های عمیق قرار گرفته تا هنوز نا شناخته باقی مانده است.
ملمنج نام عمومی است که شامل تمام روستاهای یادشده را می¬شود و در چندین محل در جاهای مختلف شبیه این نام نیز وجود دارد. ساکنین روستاهایی این باغ به زبان فارسی دری و به لهجه¬ای مخلوط ناشده با زبان و واژگان دیگر، صحبت می¬کنند. گویش¬های که درآن¬جا وجود دارد بیش¬تر نشانه¬ای از ادبیات کهن اوستایی و میراث ارزشمند پارتی پهلوی است. مردم این منطقه ضمن این¬که در زیبایی¬های صوری زبان زداند ولی در ایجاد روابط باهمی اجتماعی و سلوک پسندیده¬ی انسانی از رفتار مناسب برخوردارند.
ملمنج جایی برای جلوه¬های دل¬انگیز طبیعت و تفکر اجتماعی می¬باشد. به¬ترین موقعیت در شهرستان چارسده استان غوراست. البتّه بستری کاملاً آماده برای گسترش صنعت توریزم (گردشگری) در کشور خواهد بود. دراین¬جا آیین¬نامه خرد، جلال و شکوه طبیعت به دستان آفرینش¬گر هستی نوشته شده و پستی و بلندی¬اش به کمال زیبایی و فریبایی قرار دارد.
خطه¬ای است که پور دستان در عبور بین بلخ و سیستان دراین¬جا به آرامش می¬رسید. به قول فردوسی سخن¬سرایی طوس و نظر شهنامه پژوهان معروف ایرانی خالقی مطلق، جلیل دوست¬خواه و غیره، رستم در شهر بلیکان غرچستان به سمنگان رفت. باید گفت، نقشه¬ی جغرافیایی چنین حکم می¬کند که در نخست از قصر شیران و مسیر بلندایی شهر زاوه (زاوه¬کوه) به شکارگاه دره¬های مرغاب و استرآب شتافت و سرانجام به خوابگاه تهمینه دخت زیبایی سمنگان استقامت گزید. کاخ همای چهرزاد (خمانی) در کنار دریای مرغاب است. سامانیان و غزنویان روزگاری دراین سرزمین رخت اقامت افگندند و با شاران غرچستان از راه صلح وجنگ پیش آمدند. سلطان علاوالدین غوری با وصلت حریره در امتداد وادی های سرسبز غرچستان دست یافت. چنگزیان در سالیان (617-619) تمام این دره هارا در نوردید و ویران کرد. ظهیرالدین محمد بابر شهرستان چارسده را در یک حکم خویش به عنوان ولایت مستقل به رسمیت شناخت. شاه محمد سلطان سیف الملوک فرمان روایی شهر بلیکان غرچستان هنگام که مولانا فخرالدین علی صفی، به قول عبدالرحمن جامی، وی فرزند مولانا کمال الدین حسین الواعظ الکاشفی بود، درسال (939) از کناره ¬های هرات (هریرود) از طریق چغچران احتمالاً از راه شویچ یا غلمین در نزد وی به این دره¬های معروف غرچستان آمد و کتاب «لطایف الطوایف» خود را بنام او نوشت و تقدیم کرد. شاه تهماسب صفوی لشکریان را در تصرف غرچستان فرستاد و این¬جا را مکان امن یافت.
خلاصه ملمنج ضمن داشتن ارزش¬های طبیعی در امتداد روزگار از سلسله¬ی امپراتوری¬ها تا اقتدار شاهان و حکومت امرا تحولات چشم گیر را پشت سر گذاشته، علاوه از آن شعرا و نویسندگان زیادی با جلوه آرایی زیبا رویان و ترنم مرغان خوش الحان شعر سرودند و به نضج و پختگی رسیده¬اند.

سرچشمه‌ها
1. اصطخری، ابواسحاق ابراهیم. (۱۳۷۳). ممالک و مسالک. تهران: بهمن.
2. بارتولد، ویلهلم. (۱۳۷۷). جغرافیای تاریخی ایران. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی.
3. پژواک، عتیق‌الله. (۱۳۴۵). غوریان. کابل: انجمن تاریخ افغانستان.
4. عظیمی، محمدعظیم. (1391). جغرافیای توریستی افغانستان (اصول و مبانی). تهران: انتشارات خراسان.
5. جوزجانی، منهاج سراج. (۱۳۴۱ و ۱۳۴۳). طبقات ناصری. ج۱ و ۲. کابل: انجمن تاریخ افانستان.
6. حافظ ابرو، عبدالله خوافی. (۱۳۷۵). جغرافیای حافظ ابرو. چاپ اول. ج۱. تهران: بنیان.
7. حبیبی، عبدالحی. (۱۳۸۶). تاریخ افغانستان بعد از اسلام. کابل: انتشارات میوند.
‌ش حدودالعالم من المشرق الی المغرب. (1399). با مقدمه‌ی بارتولد، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمه‌ی میرحسین‌شاه و به سعی و کوشش شاه محمود، محمود. کابل: انتشارات امیری.
9. صدقی، محمدعثمان. (۱۳۹۱). جغرافیای مختصر تاریخی شهرهای آریانا. چاپ دوم. کابل: انتشارات امیری.
10. طبری، ابن¬جریر. (۱۳۸۴). تاریخ الرسل¬والملوک. چاپ دوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
11. عتبی، محمد بن عبدالجبار. (۱۳۸۲). ترجمه‌ی تاریخ یمینی. چاپ چهارم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
12. عقیلی، عبدالله. (۱۳۷۷). دارالضرب‌های ایران در دوره‌ی اسلامی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
13. فرحت، فریبا. (۱۳۹۴). جغرافیای افغانستان در شاهنامه فردوسی. چاپ اول. کابل: کاروان.
14. کهزاد، احمدعلی. (۱۳۸۹). افغانستان در پرتو تاریخ. تهران: دنیای کتاب.
15. کهزاد، احمدعلی. (۱۳۹۶). افغانستان در شاهنامه. چاپ دوم. کابل: مطبعه اسد دانش.
16. لسترینج، گای. (۱۳۸۶). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. چاپ هفتم. ایران: انتشارات علمی و فرهنگی.
17. مستمند غوری، قاضی غوث الدین. (1395). تاریخ مختصر غور. چاپ سوم. هرات: انتشارات فیضی.

منابع محلی
1. اکرمی، عبدالقادر. (1401 ش). مصاحبه¬ی حضوری توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج، به تاریخ 28 ثور 1401 خورشیدی.
2. حاجی آقا، سیداکرم. (1401 ش). مصاحبه¬ی حضوری و مشاهده اسناد تاریخی و تصوفی توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج، به تاریخ 28 ثور 1401خورشیدی.
3. امیر حبیب الله. (1401ش). مصاحبه¬ی حضوری توسط فضل¬الحق فایق، کنداخ، به تاریخ 27 ثور 1401 خورشیدی.
4. خدادادخان. (1402ش). مصاحبه¬ی حضوری توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج، به تاریخ 9 جوزا 1402خورشیدی.
5. بهره مند، مولوی عبدالرحیم. ( 1402ش). مصاحبه¬ی حضوری و مشاهده اسناد قضات در غرچستان، توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج، بتاریخ 9 جوزا 1402؛
6. اکرمی، عبدالحی. (1402 ش). مصاحبه¬ی حضوری توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج 9 جوزا 1402 خورشیدی.
7. مشفق، استاد غوث الدین. (1402 ش). مصاحبه¬ی حضوری توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج 9 جوزا 1402خورشیدی.
8. ملا عبدالروف. (1402ش). مصاحبه حضوری توسط فضل¬الحق فایق، ملمنج 9 جوزا 1402 خورشیدی.

در اخیر جا دارد از دست¬اندرکاران محترم مجله «فرگرد» به ویژه از شاعر و نویسنده چیره¬دست کشور جناب آقای کامگار، از بابت چاپ و نشر این مقاله «باغ ملمنج، نمایی از تمدن غرچستان»، توام با توفیقات مزیدشان، صممیانه تشکری نمایم.

Address

Chaghcharan
1001

Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when GHOR Profile posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Videos

Share


Other Chaghcharan travel agencies

Show All