ایل گندزلو - افشار

  • Home
  • ایل گندزلو - افشار

ایل گندزلو - افشار Contact information, map and directions, contact form, opening hours, services, ratings, photos, videos and announcements from ایل گندزلو - افشار, Travel Company, .

26/08/2014

خواب بودم گونه ام را مار زد/پشت پلکم عنکبوتی تار زد/خواب دیدم زندگی جزسایه نیست/هیچکس باهیچکس همسایه نیست/پاسبان می آیدامابی چراغ/باغبان هم باتبرمی رفت به باغ/رفت شب،افکارمهتابی نشد/گریه کردم آسمان آبی نشد/رفتم اماعشق مجذوبم نکرد/بسترزن نیزمغلوبم نکرد/ای که گفتی کاش مرگ از ما نبود/خود مانیم زندگی آنقدرهم زیبانبود..... امین دارابی گندزلو

18/04/2014

دا دردت به جونم!
روز مادر را به همه مادران عزیز و دلسوز تبریک عرض می کنم
به افتختار مادر منتشر کن

27/08/2013

سلامتیه پسری که دو سال تو بدترین شرایط باید خدمت کنه

سلامتیه پسری که دو سال باید دور از خانوادش باشه

سلامتیه پسری که دوسال با بدترین غذاها باید خودش...و سیر کنه

سلامتیه پسری که دوسال باید از عشقش دور باشه

سلامتی پسری که رفت مرد بشه اما برگشت دید عشقش زن شده

سلامتیه پسری که دوسال عید باید تو پست خودش باشه و نوروز واسش معنی نداره

سلامتیه پسری که دوسال تو افتاب سوزان و برف و بارون باید بالای کوه گشت بزنه

سلامتیه پسری که دوسال برای حفظ خاک وطنش و ناموسش از همه چیش میگذره

سلامتیه همـــــــــــــه ی پسرا

26/07/2013

تفنگ بختیاری وقت خو نی
ز شیرون نرم شیری به دو نی
تفنگ بختیاری جنگ الانه
بکن واکل برن فرهنگ مانه
تفنگ بختیاری جز قلم نی
ندونی جنگ ما جنگ تفنگ نی
گذشته روزگار جنگ برنو
قلم جاسه گرید تا کی کنی خو
به خاک بختیاری ریشه دارم
همیشه تا ابد یو افتخارم
قلم به جیومه توفنگ به حونه
تفنگ ما همی فرهنگمونه
خدایا سر زمین بختیاری
پر از مردون مرد سردیاری
بله پشتم پره به مردمونوم
به ایلوم به زمینوم به زبونوم
به کروش به کریم خان به بزرگن
که ساختن ملک شیر افکن ایرون
تفنگ برنوم دی وقت خو نی
بکن واکل دیه شیری به دو نی
به یادت می نمند تفنگ ز کینه
بگو سردار اسعد تهران زکینه
همی خوس افتخاره تا همیشه
که مشروطه ز ایما بید ز ریشه

12/06/2013

ﻋــــﺮﻭﺱ ﺧـــﺎﻧﻮﻡ ﻭﮐﯿﻠــــﻢ؟..

ﻋــﺮﻭﺱ ﺭﻓﺘــﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳـﺖ ﭘـﺴـــﺮﺵ ﺑﻬــﻢ ﺑــﺰﻧـــــﻪ :|

09/06/2013

آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم
* آن توبه ی صد ساله به یک توبه شکستیم* از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب*ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم ...

09/06/2013

پروانه ها را بگویید دست از خودسوزی بردارند
این روزها شمع ها هم اشک تمساح میریزند...!!!

08/06/2013

خوم غریو ، یاروم غریو ، مال همه کافر
درد دل سی کی بگم ، کی کنه باور
کوه کلار تونل زنم ، رهس کنم صاف
ز خدا درخواست کنم ، هر چه دلت خواست

04/06/2013

درودبرشما
گر از بختیاری تبارم نبود
مرا نام نیک افتخارم نبود
هزاران ابرمرد زاگرس نشین
همه آشغ برنو و اسب وزین
که در عهد کوروش جهانبان شدند
همه وارث ملک ایران شدند
پدرجدمن،جدمن کوروش است
شهنشاه شاهان من کوروش است
به خودمیبالم که از نسل کوروشم
به خونش قسم که از خون آن کوروشم
به چادر نشینی کنم من بسی افتخار
همان جا که چادر زدایل بختیار
زمانه جدا کرد ایل مرا
شکست رسم وآیین مرا
فقط تفرقه باعث جنگ شد
یکی چهارویکی هفت لنگ شد
بیایید کوروشی صاف و یکدل شویم
همه بختیاری صفت بختیاری شویم
نه مثل قدیم هریکی من شویم
به هفت وبه چاری باز دشمن شویم.
باسپاس
فرزندان پارسوماش

04/06/2013

قبلنا پسره میرفت 15 سال زندان بعد دختره به پاش میموند.

الان نمیشه بری سره کوچه ماست بخری!!! :|

04/06/2013

ﮔـــــــــﻮﺵ ﮐﻦ ﻟﻌﻨﺘﯽ
ﺍﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﮑﺸﻢ ... ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻧﻪ

04/06/2013

ایل گندزلو - افشار

raye ma be mohsene rezaei farzande khake khozastan

02/06/2013

raye ma be mohsene rezaei farzande khake khozastan

27/05/2013

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺮﺥ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ.
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﺨﺼﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺗﻮﭘﺨﺎﻧﻪ. ﻭ ﯾﮏ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﭼـﻘـﺪﺭ
ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ﺗﺎ ﺷﻤﯿﺮﺍﻥ ﺑﺮﯼ؟
ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻃﺮﻓﺶ ﮐﯿﺴﺖ، ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻧﺮﺥ ﺩﻭﻟﺘﯽ
ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ!
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﭘﻨﺞ ﺷﺎﻫﯽ ﮐﺎﻓﯿﻪ؟
ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎ : ﺩﻩ ﺷﺎﻫﯽ ﭼﯽ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ!
ﺭﺿﺎ: ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺷﺎﻫﯽ ﭼﯽ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎ : ﺳﯽ ﺷﺎﻫﯽ ﭼﯽ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺰﻥ ﻗـــﺪﺵ!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ؟
ﺭﺿﺎ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ: ﮔﺮﻭﻫﺒﺎﻧﯽ ¬ ؟
ﺭﺿﺎ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺍﻓﺴﺮﯼ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﺭﺿﺎ: ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﻧﮑﻨﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻫﯽ؟
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ : ﺑﺰﻥ ﻗـــﺪﺵ!
ﺣﺎﻝ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺗﺮﺳﯿﺪﯼ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺮﻭﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎ : ﻟﺮﺯﯾﺪﯼ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎ : ﺷﺎ ﺷـﯿﺪﯼ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ: ﺭﯾﺪﯼ؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺰﻥ ﻗـــﺪﺵ !.
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﭘﺮﯾﺴﺪ : ﺍﯾﺎ ﻣﻨﻮ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺭﺿﺎ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﻣﻨﻮ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺭﺿﺎ : ﺑﺮﻭ ﺑﺎﻻ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﻣﻨﻮ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

23/05/2013

پدر خوب من

ای فدای روی همچون ماه تو
گشته ام من واله و شیدای تو

تکیه گاه من تویی هان ای پدر
ای پدر کی میشوم همتای تو؟

گر تو می بینی که شعری گفته ام
دوست دارم پا گذارم جای تو

گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت
لیک رسوا می شود بدخواه تو

آب دریا را اگر نتوان کشید
میتوان نوشید از دریای تو

ای پدر با من بگو درد دلت
تا که من مرهم نهم غمهای تو

ای پدر پشت و پناه من تویی
پشت من گرم است از گرمای تو

ای پدر خونی که در پود من است
قطره قطره میکنم اهدای تو

روشنی بخش چراغ خانه ای
میستایم روح استغنای تو

کودکانت چون نهالی رسته اند
هست مادر مامن و ماوای تو

ای پدر روزت مبارک ای پدر
من چه دارم تا بریزم پای تو؟

23/05/2013

دردمه به کی بگم درد آشنا نی
سی دل پر درد مو ایگوی دوا نی
دردمه اَر به کُه (کوه) بگم طاقت نیاره
اَر بگم به آسمون تَرسُم بواره
از غمو درد دلم کَس با خَوَر نی
ناله دردِ موه ایگوی اثر نی
تا خیالت گًل کنه به دشت جونُم
داغ دیریت تش زنه به اُستُخونُم

23/05/2013

غربت را نباید در شهری غریب یا در گمشدن لحظه های اشنا جستجو کرد,
هر وقت عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کرد تو غریبی

23/05/2013

در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش,

که وقتی اورا به هوا می اندازی , میخندد,

چون ایمان دارد که تو اورا خواهی گرفت...

21/05/2013

به مو اگون ددر بختیاری/
لچک به سر مینا به شون ایام به وادیاری
ددر بختیاری سربزیره/
به وقت رزم خدا دونه دلیره
کیونو هونه و خیلی صویره/
سی بچلس اسوسه و ایمیره
به وقت رزم سی گویلوم زنوم کل بساکی/
که دشمنون بدونن ایما نداریم باکی
نون ایپزوم چی گل برگ بادوم/
نیله سوار اروم به کوه لارم
چوقا بفوم سی گویل دلیرم/
سی گویل دلیر مثل شیروم
گویل مو بهداروند و علادی/
ز شهنیون و گویل بابادی
هالویلوم بامدی و الاسوند/
ز گویل کیانی و زراسوند
گوو داروم ز کهیش و ز راکی/
ز اولاد مم صالح و دوروکی
او گویلوم باورصاد و منجزی/
ز موریون و گویل گندلی
مو گویلوم ز هر ایل و تبارن/
اول و آخرس ز هفت و چارن
گویل مو هفت و چهار ندارن/
غیرتسونه که دنیا نداره

به مو اگون ددر بختیاری/
سرم بلند دلوم چی شیر ایام به وادیاری
یونه گودوم که دنیا خو بدونه/ددر بختیاری شاه زنونه

21/05/2013

مو لُرِ بَلیط خوروم هف سال چوپونُم گَر زَنیم وِ قِرقِره مو مشقِ ندونم
معنی: من لری هستم که نان بلوط میخورم و هفت سال است که چوپان هستم اگر مرا به قرقره جوخه اعدام ببری مشقم را نمی دانم

شُمشیر علیمردون طلای بی غش زِ زمین بِرچ اِزَنه وِ آسمون تَش
: شمشیر علیمردان طلای خالص است و در زمین برق می زند و در آسمان آتش

بی عروس تو کِل بزن تا مو کُنُم جنگ شُمشیرُم وِ گِل زَنُم سی ایل چارلنگ
معنی: ای عروس خانوم تو گریله (؟) بزن تا من جنگ کنم شمشیرم را به گل زنم برای ایل چهارلنگ.
کُجه تیر کُجه سپاه کُجه فَراشُم رَه بدین دامُ دَدوم بیان سر لاشُم
معنی: تیر و تنفگ و سپاهیان و خدمتگزارانم کجا رفتند، راه را برای مادر و خواهرم باز کنید تا خود را به جسدم برسانند.
دشمنون زِ بعد مو چاره ندارِن گَویَلَ نیله سووار وِ هفت و چارِن
معنی: دشمنان بعد از من چاره ای ندارند زیرا برادران نیله سوار ( اسب سوار ) ما چهارلنگ و هفت لنگ هستند. ( سپاه ما شامل هر دو شاخه بختیاری هم چهارلنگ و هم هفت لنگ هستند).
چی کَلا پرپر کُنُم رُوم وِ تهرون اسمِ شاه نَه کور کُنُم، شاه علیمردون
معنی: همانند کلاغ پرپر می زنم و می روم تا تهران ( پایتخت ) اسم شاه را کور می کنم ( از بین می برم ) و اسم شاه علیمردان را می نویسم.

19/05/2013

دا...ز کوو مهربویت بگووم .

دا...ز کوو دلسوزیات بگووم.

دا...ز کوو اشکی که رهدی بگووم.

دا...ز کووو شووو نخووسیات بگووم.

دا...ز کوو سختی ای که کشیدی بگووم.

دا...ز کوو شووو بگووم که گسنه اخوسیدی.

دا...ز کوو روز بگووم که آرموو یه روز خوش داشتی.

دا...ز کوو شو بگووم که تا سوو صدا لالای ات به گوشم بید.

دا...ز کوو روز بگووم که طلاهاته فروختی سی شهریه دانشگام.

دا...ز کوو روز بگووم که سختی اکشیدی و به ری خوت نیووردی.

دا...ز کوو عید بگووم که سیموو رخت نو استیدی...ولی خوت رخت سیاه به ورت داشتی.

دا...ز کوو سختی بگووم صدام بستمون به بمب مونه به کول بستی و گووو و ددووم به دست گرهدی به سنگر بردیموون.

دا...دردت بزنه من تشنیم.....

19/05/2013

لره شب عروسیش پدرش میمیره به رفیقاش میگه:دیدی بوم چه نفهم بازی درآورد.

03/05/2013

پوشش و لباس مردمان سرزمین های لر نشین در طول تاریخ

مردمان سرزمین های لر نشین ایران به پوشش اهمیت فراوانی می دادند. لباس گشاد که همه نقایص بدن را پوشش بدهد بیشتر مورد اقبال بود.استرابون می نویسد:« ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد آن را بی شرمی می دانند و همیشه بلند لباس می پوشند؛بیشتر مردم قبایی می پوشند که تا ساق پا را می پوشاند.»

در برخی نقوش برجسته تخت جمشید کلاه بدون ترک و ساده ای ملاحظه می شود که بسیار به کلاه امروزی مردان بختیاری شباهت دارد. این کلاه مورد استفاده بزرگان و راهنمایان درباری که از بزرگان پارس و ماد برگزیده می شدند،بوده است.
در شاهنامه فردوسی به اهمیت کلاه و پوشش سر اشاره شده است:

بنه بر سرت افسر خسروی

نگارش همه گوهر پهلوی

در جای دیگر آمده:

بزرگ است این را مپندار خـــــــــــــرد

که دیهیم را خرد نتوان شمــــــــــــــــرد

مجسمه سردار اشکانی(سورنا) که از اساطیر مردمان لـــــــــــُر ایران زمین نیز می باشد بیانگر پوشش سر قوم پارتی است که کلاهی نیمدایره با نواری که به دور آن بسته شده نمایان است.
ابتدایی ترین پوشش سر اشکانیان را در مجسمه مشکوفه در مالمیر بختیاری می توان مشاهد کرد.
زنان اشکانی از دوپیراهن که یکی از دیگری بزرگتر بود استفاده می کردند. اولی (زیرین) پرچین و گشاد و بلند تر از پیراهن دومی(رویی) بود. به طوری که روی زمین کشیده می شد. به نظر می رسد لباس فعلی زنان لری مدل تکامل یافته این پوشش باشد!.
پوشش مردان ساسانی مانند پیراهن های روستائیان لر بلندی آن تا زانو می رسید. دارای نقوشی چون گل و پرندگان و دیگر حیوانات محبوب مانند شیر بوده. پوشش سر در عصر ساسانیان اگر چه متنوع بود اما مردمان عادی کلاهی نیمدایره و نمدی استفاده می کردند که هم اکنون نیز مورد استعمال مردان لر است.
حجاری های نقش رستم به خوبی صحت ادعای ما را روشن می سازند.
برگرفته از : http://doshmanzeyari.blogfa.com/post-339.aspx

03/05/2013

هرگاه صدای جدیدی سلام می کند؛

تپش قلب می گیرم!

من دیگر کشش خداحافظی ندارم؛

مرا ببخش؛

که جواب سلامت را نمی دهم ...!

03/05/2013

برای هر کسی که ادعای عاشقی میکند در را باز نکن...!
خیلی ها مثل بچه هادر میزنند و فرارمیکنند

03/05/2013

خدایا..
دقیقا به کدام جای روزگارت بر می خورد اگر کسی که آمده است دیگر نرود؟
همان یک نفر که تنها کس این روزهای تنهایی ست..همان که در دریا خانه دارد..دور از همه..
همان که مثل هیچکس نیست.!
به کجای دنیایت بر می خورد اگر اینبار همه دنیا را بر سرم خراب نکنی؟
میخواهم عاطفه ی له شده زندگیم را احیا کنم..
چهارچوب درماندگیم را مهندسی کنم!
می خواهم برای کابوس های خیانتش زبان در بیاورم.!
میخواهم برای اشک هایی که قرار است بریزند منطق بیاورم که دیگر نریزند..
میخواهم صدای خنده هایمان گوش فلک را پر کند.!
دستی برسان!
این شک و ترس را از دلمان بربا..
یک قدم تا سیگاری دو نفره باقیست..
یک رویا تا نهایت داشتنش مانده..!
ما را از این رویا جدا نکن!
مدتهاست لک زده شده ایم از قهقهه های بی دلیل..خنده های دوتایی!
دستی بینداز دور گردنمان!
با ما دوست باش خدا..
دل تنهای ما یتیم تر از این حرفاست

03/05/2013

در سرزمین من، هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست...

و هیچ خیابانی...

بن بست ها اما؛ فقط زن ها را میشناسند انگار...

در سرزمین من، سهم زن ها از رودخانه ها،

تنها پل هایی است که پشت سر آدم ها خراب شده اند...

اینجا نام هیچ بیمارستانی مریم نیست...

تخت زایشگاه ها اما؛

پر از مریم های درد کشیده ای است که هیچ یک، مسیح را آبستن نیستند...

من میان زن هایی بزرگ شده ام که شوهر برایشان،

حکم برائت از گناه را دارد...!

نمیدانم چرا شعار از لیاقتم، صداقتم، نجابتم و... می دهی؟!

تویی که میدانم اگر بدانی بکارتم به تاراج رفته،...

انگ هرزه بودن میزنی و میروی....

اما بگرد! پیدا خواهی کرد،...

این روزها، صداقت و لیاقت و نجابتی که تو میخواهی؛ زیاد میدوزند...!

امروز پول تن فروشیم را به زن همسایه هدیه کردم،

تا آبرو کند برای نامزدی دخترش...

و در خود گریستم.....

برای معصومیت دختری که بی خبر، دلش را به دست مردی سپرده که؛

دیشب، تن سردم را هوسبازانه به تاراج برد....!

و بی شرمانه می خندید از این پیروزی...

روی حرفم، دردم با شماست!

اگر زنی را نمی خواهید دیگر،

یا برایش قصد تهیه ی زاپاس را دارید!

به او مردانه بگو داستان از چه قرار است...!

آستانه ی درد او بلند است....

یا می ماند...

یا می رود...

هر دو درد دارد....

اینجا زمین است!

حوا بودن تاوان سنگینی دارد...!!!

28/04/2013

خدایا داغ فرزند را به هیچ پدر و مادری نشان نده :'(

هرلایک = آمین

28/04/2013

... رسیدیم دم مال و یه هو پیایل وا یک زیدن وا بنگ و بوو و دستانه هی ازیدن ور منه تیگ و هی اگدن: ای بوومی؛ ای گوومی؛ ای شیرمی؛ ... اسو مو هندا ده دوازده سالم بید.
مو هم ز سر ناچاری و لابدی دستامه هی زیدم منه تیگم و اگدم : بوومی ... اما گاتا وختی هم ز منجا انگستام انیشتم بسون که بنیهرم چه اکنن که مو هم انجم بدم؛ دیدم که یه پاره ز سون هم ز منجا و لا انگستا یا ز زیر پنگه هاسون هی سیل اکنن و ز غزده بنگ و بوو اکنن و اگریون...
ز مال عزادارون چن تا پیا اویدن وانیامون و هونون هم زیدن واسر و بنگ و بوو و ... اویدن دستا پیایلی که به نیا ارهدن اگرهدن که دیه نگریون...
اوچو گریوم نگرید؛ چینا دیدم که ز غزده بید و جور یه نمایشتی بید؛ اما تا زنگل بهونا زوکلی گاگریو اکردن و صذاسون اوید منه گوشم، پلفستم به گریوه و هرسام ز تیام سرازیر وابید...
یو گدشت تا گپ وابیدم و هندا هژده سالم بید که وا پیایل رهدم سی یه فاته خونی به مال. تا رسیدین نهنگ مال و یه هو زیدن وا بنگ و بوو و ... مو منستی که ریم نیوید که بزنم واسر و تیگ و خشخاری بنگ و بووم بکنم؛ راست راست واباسون ارهدم؛ یه هو چرغشت یه شپلاغ منه گردنم اوردم وا خو و یه گم جستم وا رُه! نیشتم دیدم تاتمه؛ تا اویدم بگوم سیچه زیدیم، گد: مر تو نیفهمی جغله! بنگ و ببو بکن بزن وا سر؛ بگریو؛ یا ز غزده دستاته بنه ور تیگت! مر تو ... هرس ز منه تیام جست؛ نه سی فاته که سی درد شپلاغ تاتم ... یه کرت دیه که رهدم تا رسیدیم نهنگ مال عزادارون، به نیا همه و ز دیندا زیدم وا بنگ و بوو که تاتم نزنم اما ز زوکل پیایل خوسه رسوند بم و دوارته زیدم؛ ای کرت زید منه گوشم و ... مر تو آدمی نیدی! بیل یه گپی به نیا بگوهه اسو تو صدات بدراهه! مندم منس که چه وا کنم... چونون پرسیدم و سیم گدن تا به ویرم مند...
هلا تا اروم سی یه فاته خونی به مال خومه اماده اکنم که تا گپون به نیا گدن ای بوومی ... مو هم ز دینسون بگم ...و بزنم وا تیگ و ... اما لا انگستامه هی واز اهیلم که بنیهرم چه اکنن و کی ...

28/04/2013

حالمان بد نیست غم کم می خوریم
کم که نه هر روز کم کم می خوریم
در میان خلق سر در گم شدیم
عاقبت آلوده مردم شدیم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می خواهم عذابم می دهند
بعد از این با بی کسی خو می کنم
آنچه در دل داشتم رو می کنم
نیستم از مردم قبله پرست
بت پرستم بت پرستم بت پرست

Address


Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when ایل گندزلو - افشار posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Shortcuts

  • Address
  • Alerts
  • Claim ownership or report listing
  • Want your business to be the top-listed Travel Agency?

Share